blog2

بررسی کالبدی و کیفی باغ­ ایرانی و تاثیر آن بر باغ­سازی شبه قاره هند

تینا زمانی کبیر

کارشناس ارشد معماری

 

چکیده: 

باغ ایرانی را می­توان یکی از بزرگترین دستاوردهای فرهنگ وتمدن ایرانی به شمار آورد که در طول سالیان متمادی نمایندة نوع نگاه انسان ایرانی به جهان پیرامون بوده و بخشی از هستی­شناسی او را شکل داده است. در حقیقت کانسپت باغ در طول تاریخ تحت تاثیر جهان­بینی سرزمین­های مختلف بر نمودهای عینی متنوعی دلالت دارد؛ و این موضوع نگارنده را بر آن داشت تا به دنبال پاسخ این پرسش­ها باشد که کانسپت باغ در هند توسط باغساز چگونه در آثار نمودار شده است؟ از آنجا که باغسازی در هند الگویی ایرانی-اسلامی دارند این سوال مطرح شد که آیا این الگو همچنان در طول تاریخ باغسازی هند دوام داشته است؟

به دنبال سوالات مطروحه به کمک مطالعات کتابخانه­ای به مقایسه تطبیقی نمونه هایی از باغسازی هندی پرداخته شد و همچنین تاثیر عناصر کالبدی و کیفی در باغ های ایرانی از جمله هندسه، نظام کاشت، آبیاری و کوشک ها بر باغسازی هند مورد بررسی قرار گرفته است.

1-1مقدمه

طرح باغ ایرانی و ساختمان­های آن غالباً آمیزه­ای است از سبک معماری و باغ­سازی پیش از اسلام و شیوه معماری بعد که ویژگی­های کلی معماری ایرانی را داراست و با نام معماری اسلامی شناخته می­شود(نعیما،1390: 3). در حقیقت منشاء اصلی پیدایش باغ­ها به سالیان پیش از اسلام باز می­گردد از آغاز یکجانشینی در فلات بزرگ ایران زمین و پرداختن به کار کشاورزی و نقش­کردن جنبه­های مختلف زندگی خود بر روی اشیای سفالین که در آن­ها نقش آبگیرهایی دیده می­شود که اطراف آن­ها را درخت زندگی احاطه کرده است و برخی دیگر دنیا را نشان می­دهد که به چهار قسمت تقسیم شده است و گاه آبگیری هم در وسط آن مشاهده می­شود. این نوع طرح متقاطع، که در آن یک محور ممکن است از محور دیگر درازتر باشد، به صورت طرح نمونه باغ­های ایران درآمد و نام چهارباغ بر آن اطلاق گردید(ویلبر،1348: 19). معماری و چگونگی خیابان­بندی و درختکاری و گلکاری باغ­های ایرانی تا سرزمین­های دوردست هم نفوذ یافته و از شبه قاره هند تا سرزمین اسپانیا کشیده شده است(نعیما،1390: 3). همانطور که بیان شد الگوی چهارباغ ایرانی به عنوان اولین الگوی باغ­های رسمی جهان، مورد استفاده بسیاری از تمدن­های دور و نزدیک قرار گرفته است با توجه به این موضوع نگارنده بر آن است در مقاله­ای که پیش روست، ابتدا نگاهی به چهارباغ ایرانی و عناصر کالبدی و کیفی موجود در باغ ایرانی بیاندازد و سپس تاثیر این عناصر را در باغسازی هند مورد بررسی قرار دهد.

1-2شناخت کالبدی و عناصر کیفی موجود در باغسازی ایرانی

در باغ ایرانی همانند معماری ایرانی هیچ چیز بی­موردی وجود ندارد؛ آنچه مفید و لازم است زیبا عرضه می­شود و جلوهای ازکمال دارد … باغ ایرانی با تمام این اوصاف اثر هنری زیبا، چند منظوره و پرعملکردی است(ابوالقاسمی،1374: 288). باغسازی در ایران زمین به دلیل شرایط خاص اقلیمی، بیشتر تحت تأثیر نظام­های ساخت است؛ به طور کلی باغ با ترکیب عوالی نظیر هندسه، آب، گیاهان وعمارت … شکل می­گیرد. ویژگی خاص اقلیمی و روحیه خاص ایرانیان، موجب عملکردگرا شدن آنان در زمینه معماری وباغسازی گردیده است. در باغسازی؛ این عملکردگرایی در قالب نظام­مند شدن باغ ایرانی مشهود می­باشد و هر گونه خوانش دراین زمینه نیز بر مبنای این مفاهیم صورت گرفته است(پورمند و کشتکارقلاتی،1390: 58).از جمله عوامل کالبدی و کیفی موجود در باغ ایرانی می توان به هندسه، آبیاری و کاشت و عمارت موجود در باغ اشاره کرد.

1-2-1 هندسه در باغ­سازی ایرانی

مهمترین خصوصیات کالبدی باغ­های ایرانی را می­توان در اشکال هندسی آن بیان کرد. به طور کلی  هندسه، اساس هنر و معماري ايراني است. تأثير ساختاري معماري ايراني از هندسه، تعريف و شكل­گيري فضايي، مسايل نيارشي و استاتیکی را تحت تأثير قرار مي­دهد. اين تأثيرگذاري در باغ ايراني كه در پيوند فضاهاي بسته و باز شكل مي­گيرد، در تمامي عرصه­ها به چشم مي­خورد و ما در باغ، گذشته از شكل­گيري هندسي فضاها، شاهد آن هستیم كه فضاهاي باز و عرصه­هاي طبيعي نيز به نظم درآمده و با هندسه قوام مي­گيرند(پورمند و کشتکارقلاتی،1390: 58). به این معنی که توجه به انتظام محوری(ابتدایی­ترین و ساده­ترین اصل هندسی باغ ایجاد محوری در میانه­ باغ و به موازات طول آن می­باشد که به طور معمول در دو طرف این محور درختان سایه­دار قرار دارد)، تقارن(هندسه باغ از تقسیمات راست گوشه تشکیل شده است که مهم­ترین این تقسیمات، انتظام چهاربخشی است، که این انتظام باغ براساس هندسه محوری و تقارن است)، استفاده از فرم­های مربع و مستطیلی، چهارباغ، احداث باغ روی سطح صاف یا شیبدار مد نظر است(به کوشش اعظم لطفی و حسینی اشکوری،1394: 138). باغ­های ایرانی یا در زمین مسطح بنا می­شدند و باغ­های دشتی بودند، یا در زمین شیبدار که امکان می­داد باغ را با آبشار­ها و درخت­های بیشتر زیباتر بسازند. همچنین در باغ ایرانی، شکل مربع که فاصله بین اجزاء را به طور ساده و روشن نشان می­داد از اهمیت خاصی برخوردار بود(نعیما،1390: 32). با توجه به این موضوع در باغ ايراني، مرز قطعي ميان درون و بيرون باغ بر مبناي شكل هندسي مربع يا مستطيل تعريف مي­شود، اما اين تناسب هندسي علاوه بر تعيين حدود بيروني باغ پايه و مبناي تقسيم فضاهاي دروني نيز مي­باشد. فضاي كلي درون باغ به تبعيت از ساختار هندسي خود، توسط خطوط عمود بر هم، به فضاهاي جزئي­تري تقسيم مي­شود. عمدتاً دو محورعمود بر هم كل فضاي باغ را به چهار قسمت تقسيم مي­كنند و كوشك درون باغ را نيز متناسب با فضاي تقسيم شده در نقاط مختلف، به صورتیکه گاه بناي اصلي در وسط باغ بود و از چهار طرف ديده مي­شد و بناهاي فرعي و سردر در اطراف بودند يا اينكه بناي اصلي باغ یک طرف بود و بناهاي فرعي در اطراف و همچنین در برخي از باغ­ها نيز كوشك به نسبت یک سوم درامتداد محور طولي قرارداشت، مي­ساختند. اما در تمام اين با غها در مقابل بنا حتماً یک ميان كرت و يا یک فضاي مستطيل شكل به­عنوان آبنما قرارداشت(پورمند و کشتکارقلاتی،1390: 58).

تصویر1: نقشه مجموعه باغ سلطنتی کوروش در پاسارگاد و نشان دادن هندسه در باغ

ماخذ: نعیما،1390: 6

تصویر2: هندسه باغ ایرانی و محوربندی باغ و قرارگیری کوشک با توجه به محوربندی و هندسه در باغ

ماخذ:نگارنده

1-2-2 نظام کاشت در باغسازی ایرانی

ایران مانند بیشتر کشورهای اسلامی در مناطق گرم و خشک قرار دارد. اما با این وجود، احترام به فضای سبز بنابر باورهای عمیق ایرانیان باستان باعث  شد تا حفظ منظر طبیعی درختان و بوته­ها از مهم­ترین ویژگی­های باغ آرایی در ایران به شمار رود. اقوامی که در سرزمین ایران می­زیسته­اند از دوران باستان گونه­های بسیاری از درختان و گل­ها و سبزه­ها را می­شناخته و با گل پیوندی پایدار داشته­اند، و بزرگداشت نوروز که جشن به پیشواز آمدن بهار و گل و سبزه است نشانگر آن می­باشد(نعیما،1390: 34). به طور کلی گياهان در باغ ايراني با هدف ايجاد سايه، برداشت محصول و تزيين كاشته مي­شوند؛ نظام کاشت بر چشم انداز محور اصلی در راستای محل قرارگیری کوشک استوار است و بر جهت دید و حرکت در محور اصلی تاکید دارد(شاه­چراغی،1389: 71). حجم اصلي گياهان، متوجه درختان سايه­دار و محصول­دار است و گل­ها وگياهان تزييني به ميزان كمتري در باغ­ها وجود دارند. براي ايجاد سايه در باغهاي ايراني ازدرختان سايه افكن مانند بيد، چنار، نارون و مانند آن استفاده شده است و براي كمك بيشتر به ايجاد سايه، گذرگاه­هاي باغ­ها را باریك انتخاب نموده­اند تا سايه درختان دو طرف، همه سطح گذرگاه­ها را بپوشاند(نعیما،1390: 35). در محورهاي اصلي باغ، بيشتراز رديف درختان سرو و چنار استفاده شده است. تغيير شكلي كه درختان چنار در چهار فصل سال از نظر رنگ برگ­ها و يا ريزش آنها دارند، در مجاورت درختان سرو، كه همواره برگ داشته و سبز رنگ هستند، تنوع زيادي در رنگ و طرح و حجم باغ ايراني به وجود مي­آورد. سرو به دليل مقاومت در بی­آبی بیشتر از هر درخت دیگر مورد پسند ایرانيان بوده است(نوایی و دیگران،1390: 340).

نخستین گام هنگام کاشت درخت، دقت در تعیین فاصله محل کاشت از هر طرف بوده و به این ترتیب مربع­هایی شکل می­گرفته که از هر طرف نگاه می­کردند ردیف درختان را می­دیدند … فاصله بین درختان بسته به نوع درختان متفاوت بود… فواصل درختان مثمر و بی­بار متفاوت بود(پیرنیا،1358: 5) هر محل باغ به گونه گیاهی و درخت خاصی اختصاص داشته که ایرانیان در اثر قرن­ها تجربه بدان دست یافته­اند. این اطلاعات به خصوص شامل گونه­های گیاهی هر منطقه، همزیستی گیاهان مختلف در کنار هم و تعیین درختانی است که در مقابل هوای خشک بیرون باغ به­عنوان فیلتر بهتر مقاومت می­کنند(دیبا و انصاری،1374: 41). رعایت نظم هندسی در کاشت درخت­ها تابع سامانه آبياری و هدایت منابع آب در باغ بوده است(شاه­چراغی،1389: 136). به­ طور کلی دو گونه کلی درخت با توجه به سیستم­های آبیاری به عمل می­آیند: در حاشیه جوی­های آب، درختانی که عمدتاً سایه­دار هستند، مانند سرو، چنار و بید … به علت جریان آب دائم، محیط مناسب­تری برای رشد دارند و در باغچه­ها درختانی کاشت می­شوند که دارای ریشه­های گسترده بوده و باید به صورت غرقابی آبیاری شوند(مسعودی،1382: 172).

تصویر3: نظام کاشت در باغ­سازی ایرانی

نعیما،1390: 35

جدول1: بررسی درختان باغ ایرانی(درختان سایه دار) از منظر نوع و عملکرد و نماد

جدول2: بررسی درختان باغ ایرانی(درختان میوه­دار) از منظر نوع و عملکرد و نماد

ماخذ: نگارنده

1-2-3 نظام آبیاری در باغسازی ایرانی

نقطه اوج تصویری که از بهشت در قرآن اشاره شده(جنات تجری من تحتها النهار) می­باشد و به معنی بوستان­هایی است که از زیر درختان و قصرهای آن آب جاری است. آب در خشک بوم ایران، عزیز و کمیاب است به همین علت وجود باغ ايراني همواره متكي بر وجود كاريز(قنات) و يا چشمه­هاي بوده است كه به­طور دائم آب آن در باغ جريان مي­يافته است. به­طور معمول، آب ابتدا وارد باغ شده و پس از آبياري كامل باغ آنچه مازاد مصرف باغ باشد، براي مصارف ديگر از باغ خارج مي­شود(پورمند و کشتکارقلاتی،1390: 54). تنوع حضور آب در باغ ایرانی بر سه کارکرد معنایی، عملکردی و زیبایی شناختی دلالت دارد که خود تحت تاثیر تاریخ، جهان­بینی و فرهنگ ایرانیان خلق شده است(به کوشش اعظم لطفی و حسینی اشکوری،1394: 16). در واقع كمبود آب، ميل ايراني را به تماشاي بيشتر آن مي­افزايد و در نتيجه طراحان باغ ايراني همواره با ابتكارهاي گوناگون كوشش نموده­اند تا آب را هرچه بيشتر در باغ نگه داشته و با گردش و حركت دادن بيشتر به آن، هرچه بيشتر آن را به تماشا بگذارند. براي اينكار از آ بنماها، حو ض­ها، استخرها، جويبارها، آبشارها، آبگردانها و فواره­هاي گوناگون با طرح­ها، اندازه­ها و ميزان جهش آب متفاوت، استفاده نموده­اند و نتايج درخشاني براي زيباتر نمودن باغ و ايجاد صداهاي متنوعي از آب در باغ و نمايش پرحج متر آب حاصل شده است(پورمند و کشتکارقلاتی،1390: 54).

حركت آب در جويها نيز روشي است براي نمايش بيشتر آب در باغ ايراني؛ در اين مورد كوشش مي­شود مسيرهاي طولاني­تري براي آب انتخاب شود، و همچنین برای اینکه آب بسیار پاک­تر و تمیزتر از معمول به نظر آید و از سوی دیگر به دلیل آنکه در هوای گرم تابستان گیاهان و جانوران تک سلولی و پر سلولی که آب را آلوده و کدر نکنند حتماً آب باید به صورت مداوم در حال حرکت نگه داشته شود زیرا تمیزی و درخشندگی آب خود نوعی خنکی و شعف را به بیننده القاء می­کند(نعیما،1390: 43). زماني كه آب جوي­ها از سطح بالاتر به سطح پايين­تر مي­ريزد، طبيعي است كه آبشار به وجود مي­آيد. ولي چون ميزان آب بسيار كم است، ريزش آبشارگونه آب جالب توجه نخواهد بود. براي حل اين مسأله به جاي ريزش فرودي آب، آن را در سطح شيبداري به جريان مي­اندازند اما به جاي سطح صاف جوي­ها كه با سنگ ساخته شده است، در اين شيب­ها تراش­هايي در سنگ مي­دهند كه به سينه كبوتري معروف است. آب بسيار كم با جريان يافتن در اين سطوح، بسيار پرحجم به نظر مي­آيد و به علاوه صداي زيادي نيز ايجاد مي­كند(پورمند و کشتکارقلاتی،1390: 54).

تصویر4: نمایش گردش آب در باغ ایرانی

ماخذ: نعیما،1390: 6

1-2-4 عمارت­های احداثی در باغسازی ایرانی

کوشک یا عمارت درون باغ از جمله عناصر کالبدی باغ­های ایرانی است .کارکرد اصلی این نوع بناها، ایجاد امکان تماشای مناظر باغ و محوطه­های اطراف از ارتفاعی بالاتر بوده است(علایی،1387: 63). بنابراین اغلب،کوشک­ها بر روی سکو و بخش ميانی دریاچه یا برکه­ها ساخته می­شد .به طور مثال در اصفهان عصرصفوی، در طول خيابان هزار جریب، نهری قرار داشت که از کوشک تا پل ادامه داشته و آب آن از جویباری تامين می­شد که از کوشک بيرون می­آمد(تاورنیه،1383: 65).  در باغ­های دوره هخامنشی و ساسانی کوشک و کاخ­ها همواره حضور داشته­اند و استقرار این عنصر در مکان تقاطع دو محور باغ در این دوره موسوم شده است(ویلبر،1348: 19). در باغ ایرانی همواره تلاش بر این بوده، کوشک در محلی قرارگیرد که از بهترین چشم­انداز برخوردار باشد؛ عمارت آن  برونگرا بوده است و در مکانی قرار می­گرفته که منظر خاص و تعریف شده باغ را برای ناظر ایجاد کند. فراهم نمودن بهترین دید برای کوشک موجب استفاده از طرح­های چهارصفه و هشت بهشت شد که به ناظر این امکان را می­دهد تا از هر سوی، بخشی از باغ دیده شود. همچنین اغلب در دو طبقه ساخته می­شده است و فضاهای مهم در طبقه بالا تعبیه می­شده تا نهایت استفاده از نظرگاه صورت پذیرد. اغلب کوشک­ها دارای چهار جبهه با خصوصیات کالبدی یکسان بوده­اند که با توجه به اهمیت و جهت­گیری و قرارگیری در مقابل منظره خاص باغ، یکی از جبهه­ها به عنوان جبهه اصلی شاخص­تر شده است(سلطان­زاده،1378: 58). در ایران، علی رغم گسترش ساخت کوشک در باغ، مقياسی انسانی جایگزین کاخ­های عظيم پیش از آن شد.

تصویر5: قرارگیری کوشک در باغ ایرانی

منبع: نعیما،1390: 32

1-3 نمونه های مورد بررسی

1-3-1 باغ فین کاشان

باغ فین و حمام فین کاشان در 6 كیلومتری جنوب شهر كاشان در انتهای خیابان امیرکبیر فعلی و روستای فین کوچک قدیم قرار دارد و از با ارزش­ترین آثار تاریخی كاشان است بنای بر جای مانده باغ از دوران صفوی است كه بر روی بناهای دوره دیلمی ساخته شده و از لحاط باغ آرایی و آب رسانی دارای اهمیت ویژه‌ای است بناهای این باغ شامل سردر ورودی و برج و باروی آن، شتر گلوی صفوی در میانه باغ، شتر گلوی فتحعلی شاهی و اتاق شاه نشین در جنوب باغ، موزه ‌در باختر باغ و حمام­های كوچک  و بزرگ و کتابخانه است. حمام فین کاشان که در باغ فین قرار دارد همان مکان تاریخی است که ناصرالدین‌شاه در سال ۱۸۵۲ میلادی صدراعظم خود امیرکبیر را در آن به قتل رساند. وسعت باغ فین بالغ بر ۲۳ هزار مترمربع و شامل یک حیاط مرکزی است که به وسیله دیوار، بارو و برج­های استوانه شکل محصور شده‌ است. همانطور که ذکر شد وجود عناصر آب و درخت که عناصری پویا هستند در کنار ابنیه که عناصر ثابت معماری هستند، هویتی زنده به این اثر فرهنگی و تاریخی بخشیده‌ است. باغ فین یکی از مهمترین نمونه باغ‌های ایرانی است که همچنان زنده و پابرجاست. همچنین این باغ به خوبی روش ایجاد منظر فرهنگی را معرفی می ‌کند. همچنین کوشک قاجاری در باغ فین کاشان با نقاشی‌های زیبای سقفی و دیواری نیز در انتهای باغ و خارج از محور تقارن باغ واقع است. حمام سلطنتی، موزه ملی، خلوت کریمخانی و اتاق شاه‌نشین بناهایی هستند که پس از دوران صفویه به ابنیه باغ افزوده شده ‌اند(نعیما،1390: 139).

تصویر6: پلان باغ فین کاشان

منبع: نعیما،1390: 140

برخی منابع تاریخی قدمت این باغ را به دوران سلطنت آل‌بویه می ‌رسانند. به هرحال ساختمان باغ فین فعلی به دوران شاه ‌عباس اول نسبت داده شده است و میراث فرهنگی ایران طراح باغ را غیاث ‌الدین جمشید کاشانی می‌ داند. با این وجود منابع دانشگاهی طراح باغ را شیخ بهایی معرفی می‌ کنند. این اثر در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۱۴ با شماره ثبت ۲۳۸ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده ‌است و کار ثبت جهانی این اثر که از سال ۲۰۰۷ میلادی آغاز شده بود، چندین سال به طول انجامید و سرانجام در زمستان ۱۳۸۹، مرحله اول ثبت این اثر در فهرست میراث جهانی یونسکو به انجام رسید.

1-3-2 باغ جهان نما

باغ جهان نما از كهن ترين باغ هاى شيراز است و در نزديكى آرامگاه حافظ واقع شده است. باغ جهان نما در دوره آل مظفر يعنى پيش از يورش تيمور گوركانى به شيراز در نهايت آبادانى بوده است. كريمخان زند در سال ١١٨٥هجرى قمرى، عمارتى در وسط آن بساخت و در اطراف عمارت خيابان كشى هاى زيبا و درخت كارى به عمل آورد. طرح و اسلوب اين باغ ، در داخل داراى چهارخيابان و در اطراف داراى چهار حوض، دو بزرگ و دو كوچك است. عمارت جهان نما به شكل هشت ضلعى و از نظر ظاهر مشابه عمارت كلاه فرنگى باغ نظر است. در محوطه داخل عمارت در وسط يك حوض از سنگ مرمر يكپارچه ساخته شده و چهار شاه نشين در چهارگوشه آن ايجاد گرديده است.  نماى عمارت كلاه فرنگى باغ جهان نما از آجر است. صحن باغ مشحون از درختان سرو و كاج كهنسال و مركبات و انواع ميوه هاست(نعیما،1390: 118).

تصویر7: پلان باغ جهان نما

منبع: نعیما،1390: 119

1-3-3 باغ نارنجستان قوام شیراز

باغ قوام كه به علت وفور درختان نارنج در آن، نارنجستان قوان هم ناميده مى شود. اين باغ و عمارت از جمله زيباترين و ارزشمندترين آثار دوره قاجاريه محسوب مى گردد. در ورودى اصلى باغ رو به جنوب و به يك هشتى باز مى شود. سر در ورودى داراى تزيينات آجركارى زيبايى است. پيشانى در ورودى كتيبه اى از سنگ مرمر سرخ فام شامل آياتى از قرآن است و بر دو طرف اين كتيبه ابياتى از آسوده شاعر شيرازى درباره بانى باغ و تاريخ احداث آن حجارى شده است. تاريخ بالاى سردر سال ١٣٠٥ هجرى قمرى را نشان مى دهد.

وسط حياط آب نمايى است و طرفين آن دو باغچه با درختان نخل و نارنج است. ساختمان شمالى عمارت اصلى و مهم نارنجستان است. در شمال حياط، پيش از رسيدن به عمارت اصلى، حوض بسيار بزرگى است با لبه سنگى كه نماى عمارت در آب آن منعكس مى گردد. اين عمارت دو طبقه است(نعیما،1390: 110).

تصویر8: پلان باغ نارنجستان قوام

منبع: نعیما،1390: 111

1-4 تاثیر عناصر کالبدی و کیفی در باغ ایرانی بر باغسازی هند

عقیده ساخت چهارباغ، از سرزمین­های تیمور برخاست. این مفهوم در دوره­ی گورکانیان نیز پیگیری شد و در مورد باغ­های آرامگاهی و تفریحی هم مورد تقلید قرارگرفت. با شکوه­ترین نمونه­های قابل اشاره در لاهور، دهلی، آگره و کشمیر قابل مشاهده­اند(گروبه و دیگران،1379: 273).

1-4-1 تاثیرهندسة باغ ایرانی بر باغسازی هند

یکی از نشانه­های شاخص باغ مقبره­های هندی نظم هندسی آن است تا به واسطه آن تسلط را بر طبیعت نشان دهند. به عبارتی پیروی از الگوی مستقیم الخط و چهاربخشی باغ ایرانی در پلان باغ هندی آنچنان اهمیت پیدا می­کند که به عنوان بخش مهمی از منظره­پردازی گورکانیان، در منظر این باغ تداوم دارد. در واقع باغ هندی می­کوشد همواره نظم هندسی موجود در آن را به ناظر نشان دهد. نظمی دستوری که بر باغهای هندی حاکم است. دوری از بافت شهری، مرزبندی شدید مجموعه با بافت مجاور، شاخص بودن بنای مقبره، بیانگری عظمت بنا به کمک تجمل­گرایی از وجوه مشترک باغ مقبره­ها است(اعظم لطفی و حسینی شکوری،1394: 21). در واقع نظم هندسی از شاخص­ترین ویژگی­ها و عامل مهم شکل­دهنده باغ بوده است. «بابرشاه» به عنوان آغازگر ساخت با غ هندی، نظم هندسی باغ را مدنظر دارد و می­کوشد با ساخت باغ به طبیعت بی­شکل هندوستان نظم دهد و به تجلی صفات آن کمک کند(لطیفیان و نجار نجفی،1388: 566). نبود انبوه درختان و عناصر جهت­دار این امکان را میدهد تا تمام نظام شکل­دهنده باغ توسط ناظر دیده و درک شوند. این خصیصه در باغ آبی هندی به اوج خود می­رسد تا آنجا که تنها خطوط و نقوش هندسی، باغ را تشکیل داده و نظم، عنصر غالب است(گودرزیان،1393: 34).

1-4-2تاثیر نظام کاشت باغ ایرانی بر باغسازی هند

با توجه به تاثیر پذیری باغسازی هندی از باغسازی ایرانی، استفاده از گياه در جاى جاى باغ­هاى هندى به صورتى نمادين در قالب تك درختى دست نخورده در ميان كرت­ها يا به صورت رديفى از درختان پيرايش شده در محور اصلى باغ حضور دارد كه بار ديگر مقهور تسلط نظم­گرايى جهان بينى حاكم شده­اند. در حالی که نقش درخت برای ایجاد سایه، حفظ رطوبت در باغ ایرانی از اهمیت خاصی برخوردار است درمحیط هند با توجه به اقلیم آن ضرورتی اساسی به شمار نمی­آمده و به همين دليل از کاربرد درختان بلند و سایه­دار و به طبع تشدید پرسپکتيو در راستای طولی باغ پرهيز شده است(انصاری،1389: 10). در حقیقت حضور درختان در باغ­هاى هندى عناصرى مجزا هستند كه تنها بر منظره نمادين از باغ دلالت دارند و فضايى قابل تامل براى انسان خلق نمى­كنند. به طور كلى در منظر باغ­هاى گوركانى، گياهان حضور كم رنگى دارند و اين در حالى است كه سرزمين هند از نظر پوشش گياهى غنى است؛ چنانكه در وراى حصار باغ شاهد انبوه پوشش گياهان هستيم. پيرايش باغ از حضور درختان تاكيدى است بر نظم بخشى حاكمان گوركانى بر بى نظمى سرزمين هند(اعظم لطفی و حسینی شکوری،1394: 19).

1-4-3 تاثیر نظام آبیاری باغ ایرانی بر باغسازی هند

سرزمين هند هم با وجود آب و هوای مناسب،  رودخانه­های وسيع، دارای ریشه­های فرهنگی غنی و در خور توجه نسبت به قداست آب است(انصاری،1389: 9). این امر نشانگر اهميت مفهومی آب در نزد هر دو فرهنگ ایران و هند است، در حالی که از نظر کارکردی با توجه به وضعيت اقليمی این دو سرزمين، تفاوت­هایی نيز دیده می­شود. با ورود باغ ايرانى به هند كاركردهاى سه گانه­ى عنصر آب تحت تاثير محيط و جهان­بينى گوركانيان دستخوش تغيير مى­شود. چنانكه در باغ­هاى هندى كاركرد عملكردى و معنايى حوض­ها و جوى­هاى آب كمرنگ و جنبه­ى زيبايى شناختى آن در قالب تزيين­گرايى و نمادين پر رنگ مى­شود. آب ديگر در باغ هند عنصرى منظرساز نيست بلكه در خدمت نمايش نظم هندسى حاكم بر باغ هندى قرار دارد. علاوه بر اين محوطه تخت و بدون شيب باغ مقبره­هاى هندى از پويايى گردش آب در باغ جلوگيرى مى­كند و جنبه­اى ايستا به آن مى دهد. اگرچه با حضور در باغ­هاى هندى كاملاً احساس مى­شود كه وجود آب و حركت آن در كيفيت و مطبوعيت فضا آنطور كه در باغ ايرانى شاهدش هستيم نقش آفرينى نمى­كند اما در عين حال عنصر غير قابل حذف باغ بشمار مى­رود(اعظم لطفی و حسینی شکوری،1394: 16). لذا اینطور می­توان بیان کرد که  نظام آبياری در باغ­های هندی، شکلی متفاوت را به نمایش می­گذارند. شماری رودخانه­ی پرآب و بزرگ موجب شده تا طراحان عمارات وکوشک­ها را درکنار رودخانه­ها مکان گزینی کنند. ساخت عمارت مزار تاج محل در کنار رودخانه­ی جَمنا در تداوم این سنت طراحی نمونه قابل ملاحظه­ای است(سلطان­زاده،1378: 56). در توسعه­ی آگرا، به عنوان شهری که باغ­هایی در کنار رودخانه قرار داشت، این مسأله در اولویت اجرا قرار گرفت(کخ،1373: 86). به همين دليل حضور آب که نقشی اساسی در طراحی باغ ایرانی دارد، با توجه به شرایط اقليمی هند در محور اصلی باغ هندی و دیگر محورهای آن کم رنگ بوده، به گونه­ای که جوی آب باریک ميان محور پياده­روی باغ در مقایسه با سطوح سخت پيرامون آن تنها جلوه­ای تزئينی و مينياتوری داشته و از صلابت محور عریض و سخت باغ نمی­کاهد(رضاپور،1393: 27). در سرزمين هند علی­رغم حضور بسترهای آب به اشکال گوناگون جوی­ها، نهرها، حوض و آب نماها، استخر، نمایش آب شکل ساکن به خود گرفته است.

1-4-4 تاثیر معماری و نحوه قرارگیری کوشک ها در باغ ایرانی بر باغسازی هند

عنصر معماری کوشک که در باغ­های ایرانی از جایگاه ویژه­ای برخوردار است در باغ­های هندی با وجه غالب مقبره نمود پیدا می­کند و گونه باغ مقبره شاخص باغسازی هندی دوره گورکانی می­شود. اهمیت بنای باغ با مرکز قراردادن و ابعادی بسیار بزرگ و همچنین قرارگیری روی سکو که دسترسی مستقیم به آن را مانع می­شود از جمله ویژگی­های معماری تیموری است که با تفکرات گورکانی نیز همخوانی دارد و در باغ­های آنها نیز نمود پیدا کرده است. به عبارتی مرکزیت بنا نمادی از استبداد سیاسی دوره گورکانی است که بقیه جامعه تحت لوای او قرار دارند. همانطور که باغ مظهری از بهشت است، حاکم نیز سایه خدا بر زمین است (اعظم لطفی و حسینی شکوری،1394: 20). در واقع کوشک با تمام ویژگی­های باغ ایرانی وارد باغ هندی می­شود و به عنصری با شکوه تبدیل می­شود از این رو شکل آن به همان صورت باقی مانده است ولی عملکردش تغییر نموده تا آنجا که فضاهای مهم از طبقات بالا حذف شده و با وجود طرح هشت بهشتی ارتباط آن باغ و منظره­پردازی آن قطع شده است، در اینجا تنها شباک­ها هستند که منظره­ای محو از باغ را به داخل عمارت برده و توجه به درون از بیرون مهمتر می­باشد. درباغسازی هند مانند باغ ایرانی  کوشک­ها در نقاط مرکزی قرار داشته وگذرگاه­هایی که با مرمر فرش شده­اند، از ميان استخرهای آبنمادار می­گذشت(فلچر،1388: 139). نکته­ای که در باغ­سازی هندی اهميت دارد این است که بنا و عناصر مصنوع نسبت به طبيعت از اهميت بيشتری برخوردار بوده­اند. در جایی که معماران تيموری در طاق­بندی بدیع و تغيير فضاهای داخلی نقشی درخور داشتند، فضاهای داخلی مقبره­ی همایون با شکلی منظم و تا حدودی کليشه­ای و قالبی ساخته شده بود، زیرا عظمت بيرونی آن بيشتر مد نظر قرار داشت(بلروبلوم،1390: 699) و مقياسی عظيم و باشکوه در معماری این دوره، معياری بارز برای طرح­های سلطنتی پس از آن گردید. رنگ غالب در عمارت­ها بيشتر رنگ سرخ است که یادآور رنگ خيمه­های امپراطوری مغولان بوده است، اما در تزیين بنا، انواع سنگ­های مرمر سياه، سفيد وگران­بهای رنگين به کار گرفته شد(پورجعفر،1383: 83). در باغ­های هندی به نظر نگارنده اگرچه بنای مقبره براساس مصالح بوم­آورد ساخته شده است اما رنگ غالب سفید و قرمز مقبره­ها چنان تضادی با محیط دارد که تسلط خود را به آن تحمیل می­کند. درکوشک­های هندی مرمر نه تنها تشکيل دهنده­ی نمای بنا، بلکه به عنوان مصالح اصلی در ساخت بنا کاربرد داشته است(پاپادوپولو،1368: 92).

1-5 نمونه­های مورد بررسی باغسازی هند

1-5-1 تاج محل

تاج محل از پر آوازه ترین بناهاى جهان و آرامگاه زيبا و باشكوهى است كه در نزديكى شهر آگره واقع شده است. و يكى از عجايب هفتگانه جديد دنيا به شمار مى رود. شاه جهان، پنجمين پادشاه گوركانى آن را به يادگار زن خويش در سال ١٣٦١ بنا كرد و مدت ساخت آن حدود ٢٢ سال طول كشيد. مجموعه تاج محل در گونه هاى باغ ايرانى، در گروه باغ-مزارها دسته بندى مى شود. بناى تاج محل در ميان باغى عظيم و زيبا قرار دارد كه از دروازه ورودى باغ جلوه اى خاص دارد. در كران باغ دو بناى مسجد و دارالضيافه وجود دارد. حركت آب از چهار طرف به مركز كه حوض بزرگى در دو طبقه دارد در قلب باغ منتهى مى شود. معمار ايرانى اين باغ عظيم و باشكوه را ملهم از يك حديث پيامبر در توصيف بهشت ساخته است كه مشتمل بر گنبدى بسيار بزرگ از مرواريد سفيد است و بر چهار ديوار نهاده شده كه بر آنها چهار حرف الهى (رحمن)  اثرى زيبا پديد آورده است( متحدين، ١٣٧٤: ٥٩). بناى اصلى مجموعه بر روى يك سكويى از مرمر سفيد قرار گرفته است كه فضاى بخش زيرين آرامگاه را فراهم مى كند. اين مجموعه يك محور تقارن طولى دارد و تمام عناصر و بخش هاى مجموعه است، در سوى ديگر آن قرار دارد. چهار منار بلند در چهار گوشه سكوى بناى اصلى وجود دارد كه تقريباً با ارتفاع گنبد برابرند. عمده مصالح بنا از مرمر سفيد است كه در طول روز و در زمان غروب مناظرو متفاوت از يادگار عشق امپراتور مغول ارائه مى نمايد(اعظم لطفی و حسینی شکوری،1394: 20).

پلان مجموعه تاج محل از سه بخش تشكيل شده است. قسمت اول محدوده ورودى، قسمت دوم چهارباغ مركزى و قسمت سوم صفه اى به ارتفاع ٦/٧٠متر كه تاج روى آن قرار گرفته است. پلان كلى مجموعه به صورت مستطيلى حول محور شمالى-جنوبى و در كناره جنوبى رودخانه جمنا جاى گرفته است.

تصویر9: پلان تاج محل

منبع: خوانساری،1383: 68

1-5-2 مقبره همایون

همایون دومین پادشاه امپراتوری مغولی هند یا گورکانیان هند بود. این مقبره در منطقه نظام الدین و در مرکز شهر دهلی قرار دارد. این بنا مربوط به قرن شانزدهم میلادی است و از جاذبه‌های گردشگری پایتخت هند به‌حساب می‌آید. آرامگاه همایون اولین باغ ایرانی ساخته شده در شبه‌قاره هند است. همایون دومین پادشاه گورکانی هند پس از پانزده سال که در دربار ایران پناهنده بود به کمک شاه طهماسب اول به کشورش بازگشت و به طور ناگهانی پس از چندماه از دنیا رفت. گفته می‌شود با شنیدن صدای اذان به سرعت از پله‌های کتابخانه‌اش پایین آمد که سقوط کرد و جان سپرد. او به هنر و علوم عشق می‌ورزید و در کتابخانه‌اش شمار زیادی از هنرمندان نقاش، خوشنویس، تذهیب‌کار و صحاف ایرانی و هندی را گرد آورده بود که به کار تولید و تکثیر آثار علمی و نسخه‌های نفیس هنری اشتغال داشتند. او در بازگشت به هند، گروهی از هنرمندان ایرانی را با خود به همراه برد. بنا بر این شگفت‌انگیز نیست که این مقبره و بناهایی که بعدها در هندوستان ساخته شد مانند تاج محل از الگوهای ایرانی و میراث معماری هند و ایران بهره گرفته باشد. همسر وی حمیده بانو بیگم که در ایران با معماری ایرانی آشنا شده بود با الهام از مقابر ایرانی و فضای چهار باغ یا باغ جنت آرامگاه همایون را در سال ۱۵۶۲ یک سال پس از مرگ همایون آغاز و پس از هشت سال (نه سال پس از مرگ همایون) به پایان رساند(www.wikipedia.org).

معماری هند از زمان همایون بیش از پیش رنگ و بوی ایرانی یافت. همایون که شیفته فرهنگ و هنر ایرانی بود در همه شئون از جمله معماری، تحت تأثیر هنرمندان ایرانی قرار گرفت. آرامگاه همایون مانند سایر آثار معماری دوره گورکانی هند دارای عناصر فراوان معماری ایرانی است با این تفاوت که در کنار به کار رفتن کاشی‌کاری به رسم هندیان تخته‌سنگ‌هایی نیز در بنا به کار رفته‌است. تأثیر معماری ایرانی به بهترین وجهی در بنای آرامگاه همایون مشهود است. این بنا که یکی از ایرانی‌ترین بناهای هند است دارای کاشی‌کاری مختلط و ترکیب پیچیده شاه‌نشین‌های قوسی شکل و گنبدهای باریک است. این مقبره عظیم با سنگ سرخ تزئین و باغ آن کاملاً شبیه چهارباغ اصفهان است.  آرامگاه همایون در بخش میانی باغی مربع شکل قرار داشته است. در این باغ نیز به شیوه­ای شبیه چهارباغ ایرانی، فضاهای احداثی به نه بخش کوچک تقسیم شده است. باغی که پدید آمده، احتمالاً اشاره تلویحی به باغ بهشت است ک در انتخاب شکل هشت بهشت دیده می­شود(بلرو بلوم،1390: 699).

تصویر10: پلان و نمای باغ همایون

منبع: www.indiapicks.com

1-5-3 باغ شالیمار در لاهور

این باغ به دستور شاه جهان، امپراتور گورکانی در سال ۱۶۴۱ میلادی ساخته شد. این باغ توسط ملا علاءالملک تونی، از معماران مشهور ایرانی قرن ۱۱ هجری ساخته شده است. باغ شالیمار به شکل یک متوازی‌الأضلاع طویل ساخته شده که دیوارهای بلند آجری منبت‌کاری شده آن را در بر گرفته‌اند. طرح این باغ بر پایه طرح چهارباغ شکل گرفته و درازای باغ‌های آن ۶۵۸ متر از شمال به جنوب و پهنای آن ۲۵۸ متر از شرق به غرب است. . در باغ لاهور ، تراس مستطیلی که بین آن­ها قرار گرفته، پیچیدگی بیشتری به فضا داده است(کخ،1373: 116). این باغ میراث سنت معماران ایرانی در هند است، به طوری که پلان  طراحی شده شیخ­ بهایی در باغ زیبای فین کاشان الگویی برای باغ شالیمار لاهور شد(هیأت مولفین،1384: 346).

تصویر11: پلان باغ شالیمار

منبع: www.indiapicks.com

1-6 نتیجه

از آنچه گفته شد می­توان نتیجه گرفت باغ ایرانی به عنوان محصولی کامل که حاصل ادراک انسان ایرانی از جهان و عناصر طبیعت است، مورد توجه جانشینان تیمور قرار گرفته و همراه با آنان وارد سرزمین هندوستان شده است. باغسازى هندى از جمله هنرهايى هست كه ريشه در ايران دارد. اين هنر در ابتداى ورود به دوران گوركانى با تمام عناصر زيبايى­ساز ايرانى وارد مى­شود. در مقایسه باغ­های ایران و هند متوجه تأثیرات و شباهت­های آن­ها، به خصوص در هندسه و ساختار کلی می­شویم؛ اما با بررسی بیشتر، تفاوت­هایی مشاهده می­شود که نه تنها در ظاهر و کالبد بلکه ریشه در مفهوم و معنای باغ دارد. اگرچه با غ هندی براساس نظام حاکم بر باغ ایرانی شکل گرفته؛ اما به مرور تحت تاثير جهان بينى گوركانى و زمينه هندى، كاركرد اوليه اين عناصر دستخوش تغيير مى شوند.

باغ ايرانى در هند با توجه به تفاوت اقليمى هند با ايران داراى وجوه تمايز زير است :

نقش درخت براى ايجاد سايه و حفظ رطوبت در محيط هند ضرورت اساسى نداشته و به همين دليل از كاربرد درختان بلند و سايه­دار و به طبع تشديد پرسپكتيو در راستاى محور طولى باغ (به جز باغ­هاى كشمير كه در منطق­هاى كوهستانى نظير ايران است) پرهيز شده و جاى درختان را درختچه­هاى تزيينى، گلها، رياحين و احتمالاً گياهان دارويى گرفته است. با توجه به تأثير فرهنگ حاكم بر هند و نقش سمبليك آب و رودخانه­هاى مقدس و آرام اين كشور، توجه ويژه­اى به آب در باغ شده است. اين امر به شكل استخرهاى وسيع با صفه­هايى بر روى آن، آبنماهاى پهن و كشيده در راستاى طولى باغ و بازى با آب (گردش و چرخش آن به دور عمارات و سرتاسر باغ) نمايان شده است. نظم هندسى عناصر سازنده باغ (كرت­بندى باغچه­ها) و كوشك نهايت تاثیر باغ ایرانی بر باغ هندی را نمایان می­کند. اغلب باغ­هاى ايرانى در هند نوعى باغ آب و باغ مقبره­اند و برخلاف اكثر باغ­ مقبره­هاى ايران كه از حياط­هاى تودرتو(باغ­حياط)يا (باغ­كوشك) با محوطه محصور، به دليل شرايط اقليمى خاص ايران تشكيل شده­اند، باغى با چشم­انداز باز و بنايى نمادين در وسط باغ (باغ مقبره- باغ كوشك) را می­سازند. باغ گوركانى خلاصه مى­شود به سلسله­اى از كاخ­هاى با هيبت مرمرين كه هدف از ايجاد آن­ها بيشتر نمايش قدرت است تا ايجاد مكانى بهشتى براى لذت بردن از مواهب طبيعت.

علی رغم مشاهده تغییرات شکلی و محتوایی در اجزاء و عناصر باغ­های ایرانی هند که به تغییر مفهوم باغ انجامیده، ساختار و استخوانبندی باغ همچنان قابل مقایسه با نمونه­های اصلی خود است. به عبارت دیگر نمونه­های موجود در هندوستان همچنان به عنوان گونه­ای از «باغ­های ایرانی» قابل شناسایی هستند. باغ ایرانی در هند محصولی است که زمینة نامنظم هند را نظم بخشیده و ساماندهی می­کند.

منابع:

  • ابوالقاسمی، لطیف (1374)، هنجار باغ ایرانی در آینه تاریخ، مجموعه مقالات نخستین کنگره معماری و شهرسازی ایران، تهران.
  • به کوشش: اعظم لطفی، فرزانه و حسن اشکوری، صادق (1394)، حلقه­های معماری در ایران و هند، مجموعه مقالات اولین همایش بین­المللی میراث مشترک ایران و هند.
  • انصاری، مجتبی(1389)، باغ ایرانی، زبان مشترک منظر در ایران و هند. مجله منظر، سال سوم، شماره سیزدهم، صص11-6.
  • بلر، شیلا و بلوم، جاناتان (1390)، هنر و معماری اسلامی(2)، ترجمه: یعقوب آژند، تهران، نشر سمت.
  • پاپادوپولو، الکساندر (1368)، معماری اسلامی، ترجمه: حشمت جزئی، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجا.
  • پورمند، حسنعلی و کشتکار قلاتی، احمدرضا (1390)، تحلیل علت­های وجودی ساخت باغ ایرانی، نشریه هنرهای زیبا-معماری و شهرسازی،شماره 47، صص 62-51.
  • پورجعفر، محمدرضا (1383)، بررسی ریشه هم­نهادی هنر معماری منطقه ایران و هند، فصلنامه فرهنگستان هنر، شماره 21، صص88-75.
  • پیرنیا، محمد کریم (1358)،باغ های ایرانی، تدوین فرهاد ابوضیاء، مجله آبادی، سال چهارم، شماره پانزدهم، صص12-2 .
  • تاورنیه، ژان باتیت (1383)، سفرنامه تاورنیه، ترجمه: حمید شیروانی، تهران، نشر نیلوفر.
  • خوانساری، مهدی و دیگران (1383)، باغ ایرانی، ترجمه: مهندسین مشاور آران، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری تهران.
  • دیبا، داراب و انصاری، مجتبی (1374)، باغ ایرانی، مجموعه مقالات نخستین کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران، تهران.
  • رضا­پور، لیلا (1393)، نقش سطوح سخت در منظره پردازی باغ­مزارهای ایرانی هند، فصلنامه هنر و تمدن شرق، شماره سوم.
  • سلطان­زاده، حسین (1378)، تداوم طراحی باغ ایرانی در تاج محل: آرامگاه بانوی ایرانی تبار، تهران، نشر پژوهش­های فرهنگی.
  • شاه چراغی، آزاده (1389)، پارادایم­های پردیس(درآمدی بر بازشناسی و بازآفرینی باغ ایرانی)، تهران، نشر جهاد دانشگاهی.
  • علایی، علی (1387)، کوشک­های مطبق در باغ­های ایرانی، فصلنامه گلستان هنر، شماره یازدهم، صص75-61.
  • فلچر، بنیستر (1388)، معماری اسلامی، ترجمه: سمانه قرائی، تهران نشر مقدس.
  • کخ، ابا (1373)، معماری هند در دوره گورکانیان، ترجمه حسین سلطان­زاده، تهران، نشر پژوهش­های فرهنگی.
  • گروبه، ارنست و دیگران (1379)، معماری جهان اسلام: تاریخ و مفهوم اجتماعی آن، ترجمه: یعقوب آژند، تهران، نشر مولی.
  • گودرزیان، شروین (1393)، مقایسه مفهوم نظرگاه در باغ­های ایران و هند، فصلنامه هنر و تمدن شرق، سال دوم، شماره سوم، صص 39-32.
  • لطیفیان، طناز و نجار لطفی، الناز(1388)، چهره باغ ایرانی، مجله ایران نامه، شماره 36، صص 588-565.
  • مسعودی، عباس (1382)، بررسی دیوار به عنوان یکی از اجزای تشکیل دهنده باغ ایرانی، فصلنامه معماری و فرهنگ، سال پنجم، شماره چهاردهم، صص 177-163.
  • نوایی، کامبیز و دیگران (1390)، خشت و خیال: شرح معماری اسلامی ایران، تهران، نشر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
  • ویلبر، دونالد (1348)، باغ­های ایران و کوشک­های آن، ترجمه: مهین دخت صبا، تهران، نشر علمی و فرهنگی.

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram